نوشته شده توسط : آکادمی عربی

در فارسی اصطلاحی به نام  «میانجی» به گوشمان خورده است. بگذارید با مثالی بیشتر برایتان توضیح بدهم.

مثلا می گوییم «خانه ی زیبا»، «ی» یک میانجی است که باعث راحت خوانده شدن ترکیب وصفی شده است.

تعریف نون وقایه

نون وقایه  مانند میانجی عمل کرده و برای راحت خوانده شدن، قبل از ضمیر متکلم وحده «ی»

در فعل های متعدی و برخی حروف می آید.

وقایه به معنی ” جلوگیری یا نگه داشتن” است و نون وقایه حرفی است که  جلوی فعل را برای پذیرفتن کسره و

جر می گیرد زیرا این دو ویژگی مخصوص اسم می باشند؛ به مثال زیر دقت کنید تا منظور را بهتر متوجه شوید:

ضَرَبَ (فعل ماضی) + ی (ضمیر متکلم وحده)               ضَرَبِي

این مثال برای حالتی است که نون وقایه بین فعل متعدی و ضمیر نیامده و چون ضمیر “ی” حرف قبل از خود

را کسره می دهد این حالت اشتباه می شود.

حال به مثال درست آن دقت کنید:

ضَرَبَ + ن + ی                 ضَرَبَنِي: مرا زد

در اینجا «ضَرَبَ»فعل ف «ن» نون وقایه و «ی»ضمیر (مفعول ) است .

 

مثالی برای راحتر درک کردن نون وقایه

ضمیر متکلم “ی” را همچون خواستگاری در نظر بگیرید که به خواستگاری فعل می رود و این دو از صمیم قلب یکدیگر

را دوست داشته و میخواهند در کنار یکدیگر زندگی خوب و خوشی داشته باشند. اما نون وقایه همچون پدر سختگیری،

جلوی فعل را برای رسیدن به ضمیر “ی” می گیرد و مانع این دو می شود و به فعل می گوید ضمایر متناسب دیگری برای

تو وجود دارد که می توانند تو را خوشبخت کنند. و اینگونه می شود که فعل مجبور می شود به ازدواج اجباری تن بدهد و

به این شکل در می آید:

ضَرَبَکُم: شما را زد

مثال های دیگر

یُجالسونا: با ما همنشینی می کنند

تُخرجِینَهما: آنها را اخراج می کنی

البته در  صیغه مفرد مونث مخاطب از فعل های امر و نهی « ی» در انتهای فعل دیده می شود که این ضمیر، متکلم وحده

نیست بلکه جزء صرف خود فعل است و نقش فاعل را دارد.

اُخرُجي: خارج شو                      لا تَخرُجي: خارج نشو

در اینجا «ی» نقش فاعل را دارد .

نون وقایه در حروف

الف) حروف جر «عَن» و «مِن»:

 

برای دیدن ادامه مقاله «آشنایی با نون وقایه و کاربرد آن + مثال های عربی و فارسی و حل تست»بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 52
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

زمانی که از محل اعرابی یا اعراب کلمات صحبت می کنیم، ذهنمان سریعا باید به سراغ نقش کلمات برود

، اینکه جایگاه یا نقش هر کلمه در جمله عربی چیست.

در نظر بگیرید کارکنان مربوط به هر شغلی یونیفرم مخصوص خود را می پوشند. اِعراب را مانند یونیفرمی

در نظر بگیرید که کلمات با توجه به نقش یا وظیفه ای که در جمله دارند اعراب مخصوص به خود را می پوشند.

در این مقاله به توضیح کامل تعریف محل اعرابی، انواع محل اعرابی،  نحوه تشخیص اعراب کلمات و حل چند مثال

محل اعرابی خواهیم پرداخت، با ما همراه باشید و نظرات، سوالات و پیشنهادات خودتون رو در قسمت دیدگاه ها

برای ما بنویسید.

اعراب کلمات چیست؟

 کلمات با توجه به نقشی که در جمله ایفا می کنند، علامت متناسب با نقش مورد نظر، در انتهایشان پدیدار

می شود که به ان اعراب میگویند. انواع اعراب را در زیر به تفصیل بررسی می کنیم.

انواع محل اعرابی چیست؟

در زبان عربی، بر اساس نقش هر کلمه اعراب خاصی برای آن استفاده می‌شود، در برخی از موارد تشخیص محل اعرابی

یک کلمه دشوار است. به همین دلیل در مورد محل اعرابی و انواع آن، برای جا افتادن مفهوم باید از تمرین و تکرار کمک

بگیرید همچنین، می‌توانید از منابع آموزشی استاندارد در این زمینه استفاده نمایید. دوره آموزش عربی تیتان که مثل یک

زنگ عربی به صورت آفلاین شما را در هر چه بهتر یادگیری انواع محل عربی و نقش کلمات در جمله کمک خواهد کرد

ویژه هر پایه تحصیلی در آکادمی عربی آماده شده است که می توانید از آن استفاده کنید.

انواع اعراب کلمات شامل مرفوع، منصوب، مجرور، مجزوم میباشد که در ادامه هر کدام از انواع محل های اعرابی را

به شما یاد خواهیم داد تا بتوانید سوالات مربوط به تشخیص محل اعرابی را به خوبی پاسخ دهید.

 

اعراب مرفوع:

اعراب مرفوع در انتهای اسم با حرکت «ـﹹــٌ» و علامت های «انِ، ونَ» خود را نشان می دهد.

حرکت ضمه و تنوین آن در اسم های مفرد، جمع مونث سالم و جمع های مکسر خود را نشان می دهد.

مثال محل اعرابی مرفوع در جمله:

المُمَرِّضةُ سارَتْ نَحوَ المُستَشفَی: پرستان به سمت بیمارستان حرکت کرد.

(الُمَرِّضَةُ: مبتدا (اسم مفرد) و مرفوع به ضمّه)

سارَتِ مُمَرِّضاتٌ نَحوَ المُستَشفَی: پرستارانی به سمت بیمارستان حرکت کردند.

(الُمَرِّضاتُ: فاعل (جمع مونث سالم) و مرفوع به ضمّه)

شُجِّعُ التَّلامیذُ فی ساحة المدرسة: دانش آموزان در حیاط مدرسه تشویق شدند.

(التَّلامیذُ: نائب فاعل (جمع مکسر) و مرفوع به ضمّه)

علامت «انِ» در اسم های مثنی و «ونَ» در جمع مذکر سالم خود را نشان می دهند:

التِّلمیذانِ یَجتَهِدانِ فی دروسهما: دانش آموزان در درس هایشان تلاش می کنند.

(التِّلمیذانِ: مبتدا (اسم مثنی) و مرفوع به «الف»)

این اعراب مخصوص نقش های مبتدا، خبر، فاعل، نائب فاعل، اسم افعال ناقصه، خبر حروف مشبّهة بالفعل می باشد.

باید دقت کنیم که اگر هر کدام از این نقش ها صفت بگیرند، اعراب صفت نیز مرفوع می شود.

کانتِ المُمرِّضاتُ المجتهداتُ فی المستشفی: پرستاران زحمت کش در بیمارستان بودند.

(الُمَرِّضاتُ: فاعل و مرفوع به ضمّه/ المجتهداتُ: صفت و مرفوع به ضمّه)ی

محل اعرابی منصوب

اعراب منصوب در انتهای اسم با حرکت «ﹷـــﹱ» و علامت هاي «يْنِ، ينَ» خود را نشان می دهد.

حرکت فتحه و تنوین آن در اسم های مفرد، جمع مونث سالم و جمع های مکسر خود را نشان می دهند:

أخذتُ کتاباً من المکتبة: کتابی از کتابخانه گرفتم.

(کتاباً: مفعول به (اسم مفرد) و منصوب به فتحه)

اِشتریتُ الحقیباتِ المدرسیّةَ لأولادی: برای فرزندانم کیف های مدرسه ای خریدم.

(الحقیباتِ: مفعول به  (جمع مونث سالم) و منصوب به اعراب فرعی کسره)

نکته: جمع مونث سالم در حالت منصوب فتحه «ﹷ» نمی پذیرد و به جای آن از کسره «ﹻ» استفاده می شود.

أخذتُ الکتبَ من صدیقتی: کتاب ها را از دوستم گرفتم.

(الکُتُبَ: مفعول به  (جمع مکسر) و منصوب به فتحه )

 

علامت «يْنِ» در اسم های مثنی و «ينَ» در جمع مذکر سالم خود را نشان می دهند:

أنا و اُختی نَحتَرِمُ والدَيْنا: منو خواهرم به پدر و مادرمان احترام می گذاریم.

(والدَيْنِ: مفعول به (اسم مثنی) و منصوب به «یاء»)

توجه: دقت کنید که «والدَيْنِ» به دلیل مضاف شدن «ن»اش حذف شده است.

إنَّ المسلمینَ قادرونَ أن یسیطروا علی الکافرین: مسلمانان قادرند که بر کافران غلبه کنند.

(المسلمینَ: اسم إنَّ (جمع مذکر سالم) و منصوب به «یاء»)

توجه: اعراب مجرور مخصوص اسم است ودر فعل ها جایی ندارد و نیز اعراب مجزوم مخصوص

فعل است و در اسم ها جایی ندارد.

اعراب جزم مربوط به نقش کلمه نیست بلکه تنها به عواملی بستگی دارد که

باعث تغییر اعراب فعل مضارع می شوند.

 

محل اعرابی مجرور

اعراب مجرور در انتهای اسم با حرکت « ﹻـــــــــــٍ » و علامت های «يْنِ، ينَ» خود را نشان می دهد.

حرکت کسره و تنوین آن در اسم های مفرد، جمع مونث سالم و جمع های مکسر خود را نشان می دهند:

سَلَّمتُ علی التِّلمیذِ: به دانش آموز سلام کردم.

(التِّلمیذِ: مجرور (اسم مفرد) به کسره)

سَلَّمتُ علی التِّلمیذِاتِ: به دانش آموزان (دختر) سلام کردم.

(التِّلمیذاتِ: مجرور (جمع مونث سالم) به کسره)

سَلَّمتُ علی التَّلامیذِ: به دانش آموزان (پسر) سلام کردم.

(التَّلامیذِ: مجرور (جمع مکسر) به کسره)

 

علامت «يْنِ» در اسم های مثنی و «ينَ» در جمع مذکر سالم خود را نشان می دهد:

سَلَّمتُ علی التِّلمیذَیْنِ: به دو دانش آموز سلام کردم.  

(التِّلمیذَیْنِ: مجرور (اسم مثنی) به «یاء»)

سَلَّمتُ علی التِّلمیذینَ: به دانش آموزان سلام کردم.

  (التِّلمیذینَ: مجرور (جمع مذکر سالم) به «یاء»)

این اعراب مخصوص نقش های مجرور به حرف جر و مضاف الیه می باشد.

باید دقت کنیم که اگر هر کدام از این نقش ها صفت بگیرند، اعراب صفت نیز مجرور می شود.

سَلَّمتُ علی التِّلمیذینَ المُجدِّینَ: به دانش آموزان کوشا سلام کردم.

  (المُجدِّینَ: صفت و مجرور به «یاء»

اعراب محلی

جمله ها (فعلیه و اسمیه) و اسم های مبنی اعراب محلی می گیرند.

یعنی چون نمی توانند اعراب بگیرند،.....

 

برای دیدن ادامه مطلب «محل اعرابی چیست؟»بر روی اسم ان کلیک کنید.



:: بازدید از این مطلب : 79
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

در این مقاله میخواهیم با مفهوم «لا»ی نفی جنس آشنا شویم و ببینیم چه معنایی دارد.

تغییراتی که در اعراب جملات به وجود می آورد چیست، و اسم و خبرش چه شرایطی دارند و

در انتها انواع «لا» را در زبان عربی جمع بندی کنیم.

با «لا»ی نفی جنس آشنا شوید

.

قبل از هر چیزی باید بگویم که  برای تاکید کردن نفی وجود یک اسم، بر سر جمله اسمیه وارد می شود:

به این دو عبارت دقت کنید:

لیس علی المنضدة کتابٌ: کتابی روی میز نیست.    

لا کتابَ علی المنضدة: هیچ کتابی روی میز نیست.

عبارت دوم با تاکید و شدت بیشتری نسبت به عبارت اول، وجود داشتن کتاب را نفی کرده است.

اسم و خبر لای نفی جنس چه ویژگی هایی دارد؟

لای نفی جنس بر سر جمله اسمیه وارد می شود و مبتدا را به عنوان اسم خود منصوب می کند و

خبر را به عنوان خبر خود مرفوع باقی نگه میدارد. (همانند حروف مشبهة بالفعل)

لا شیءَ     أثقلُ من الخلق الحسن فی المیزان: هیچ چیزی سنگین تر از اخلاق نیکو

در ترازوی اعمال وجودندارد.در اینجا « شیءَ» اسم لای نفی جنس و منصوب و «  أثقلُ »

خبر لای نفی جنس و مرفوع است .

ویژگی های مخصوص اسم لای نفی جنس

۱. هیچگاه «ال» و «تنوین» نمی گیرد و همیشه مفتوح است.

لا الأحدَ هناک               لا أحداً هناک                لا أحدَ هناک

  1. نکره است.
  2. هیچگاه جدا از «لا» نمی آید.

نکته: خبر لای نفی جنس همچون خبر جمله اسمیه، افعال ناقصه و حروف مشبهة بالفعل انواع مختلفی دارد

و به شکل اسم، فعل و شبه جمله ظاهر می شود.

لا لاعبَ أشهرُ من محمود. «خبر از نوع اسم»

لا طفلَ یقلق لتهیئة طعامه. «خبر از نوع فعل»

لا طالبَ فی الصفّ. «خبر از نوع جارو مجرور»

ترجمه لای نفی جنس

در ترجمه لای نفی جنس از ساختار «هیچ ……. نیست» و گاهی «اصلا» استفاده می کنیم:

لا لباسَ أجملُ من العافیة: هیچ لباسی زیباتر از سلامتی نیست.

.

انواع «لا» در زبان عربی

«لا» در زبان عربی انواع مختلفی دارد که بهتر است آنها را جمع بندی کنیم:

 

برای دیدن ادامه مطلب ««لا»ی نفی جنس + مفهوم و کاربرد + مثال و حل تست»بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

قید حالت قیدی است که به ما می گوید وضعیت شخصی یا چیزی، هنگام وقوع فعل چگونه است.

برای مثال در جمله “او به آرامی صحبت می کند.” کلمه “به آرامی” قید حالت است و کلمه “او” را هنگام

“صحبت کردن” برای ما توصیف می کند.

حال در زبان فازسی

حال رو با صفت اشتباه نگیر!

حال از نظر ظاهر و معنا بسیار شبیه به صفت است و بسیاری این دو نقش را با یکدیگر اشتباه می گیرند. باید توجه کنیم

که صفت یکی از ویژگی های ذاتی کلمه ای است که توصیف می شود اما حال، وضعیت آن کلمه فقط هنگام وقوع فعل را

 بیان می کند و نه در جاهای دیگر!

مثلا در مثال «پوریای خوشحال را دیدم»، “خوشحال” ویژگی ای است که همواره با پوریا همراه است اما به مثال «پوریا را

 خوشحال دیدم» دقت کنید؛ زمانی که پوریا را “دیدم” خوشحال بود و ممکن است بعد از اینکه از دید من خارج شود، دیگر

 خوشحال نباشد شایدم باشد، به بعدش دیگر کاریم نداریم!

مثالی دیگر:

یادگیری ساختار فعل در عربی کار”سختی” است و ما “سخت” تلاش می کنیم تا آن را یاد بگیریم.        

در این مثال دو کلمه “سخت” داریم.

در جمله اول نقش صفت را دارد زیرا “کارِ یادگیری ساختار فعل در زبان عربی”  را  توصیف می کند و در جمله دوم حالت و

 وضعیت “ما” را هنگام تلاش کردن بیان می کند.

حال در زبان عربی

در زبان عربی ساختاری به نام اسلوب حال وجود دارد که از سه جزء اصلی تشکیل می شود:

۱.فعل  ۲. صاحب حال  ۳. حال

صاحب حال همان اسم یا ضمیری است که حالت آن هنگام وقوع فعل بیان می شود و مانند مضاف و موصوف در جمله نقش می پذیرد.

انواع حال

الف) حال مفرد: یک اسم است که چنین ویژگی هایی را دارد:

۱. مشتق (اسم فاعل، اسم مفعول، اسم مبالغه، اسمی که معنای وصفی داشته باشد)

۲. با علامت منصوب (   ﹷ ـ ﹱ ـ  ینِ – ینَ)

۳. نکره

جاءَ التّلمیذُ صامتاً: دانش آموز، ساکت آمد

در اینجا «جاءَ»فعل ،«التّلمیذُ» صاحب حال و«صامتاً»حال است .

جاءَ التّلمیذانِ صامِتَینِ

جاءَ التّلامیذُ صامتینَ

جاءَ التِّلمیذاتُ صامتاتٍ. (جمع مونث سالم به جای علامت نصب علامت جر می گیرد) 

بازم تفاوتش با صفت رو ببین:

جاءَ التِّلمیذُ الصامتُ: دانش آموزِ ساکت، آمد

جاءَ تلمیذٌ صامتٌ: دانش آموز ساکتی آمد

۵ نکته ای که باید در مورد حال بدانید

  • صاحب حال همیشه معرفه و حال همیشه نکره می آید.
  • حال از نظر جنس (مذکر و مونث) و عدد (مفرد، مثنی، جمع) با صاحب حال مطابقت می کند.
  • حال یک نقش است اما صاحب حال نقش محسوب نمی شود و در جمله نقش ( فاعل، مفعول، نائب فاعل، و …)
  • می پذیرد.
  • اگر صاحب حال جمع غیر انسان باشد، حال برای آن به صورت مفرد مونث می آید.
  • هرگاه اسم استفهام «کیفَ» قبل از فعل قرار گیرد دارای نقش حال می باشد و در جواب آن نیز باید حال آورده شود.

+ کیفَ جاءَ علیٌّ؟ – مَسروراً.

+علی چگونه آمد؟ – با خوشحالی

ب) حال جمله

به این صورت است که یک جمله، حالت اسم معرفه قبل خود را بیان می کند که به ۲ جمله اسمیه و فعلیه تقسیم می شود:

۱) حال جمله اسمیه:  ترکیبی از مبتدا و خبر است که حالت اسم معرفه قبل از خود را بیان می کند. شاخص معروفی که در آن

 وجود دارد «واو حالیه» است:

فرمول: ..اسم معرفه.. + و + ضمیر منفصل + خبر

جاءَ التّلامیذُ و هم صامتونَ

در اینجا « هم صامتونَ»جمله حالیه است .

دانش آموزان آمدند در حالیکه ساکت بودند.

۲)حال جمله فعلیه: (کتاب درسی به آن اشاره نکرده است اما بد نیست که آن را بدانید)

یک فعل حالت اسم معرفه قبل از خود (صاحب حال) را بیان می کند:

فرمول: …. اسم معرفه …. فعل

۳ شرطی که این فعل می تواند حال باشد:

  1. با اسم معرفه مطابقت کند.
  2. درباره اسم معرفه توضیح دهد.
  3. نقش دیگری نداشته باشد و زائد باشد.

خَرَجَ النّاسُ الی الشَّوارع یهتفونَ ضدّ المُستکبرینَ

در اینجا «یهتفونَ»جمله حالیه است .

مردم به سوی خیابان ها خارج شدند و ضد مستکبران شعار میدادند.

نکته ترجمه: در ترجمه جمله حالیه ابتدا عبارت (در حالیکه، که) را می نویسیم.

نکته: وقتی حال به صورت جمله می آید اعراب آن محلاًّ منصوب می شود.

منظور از اعراب محلی جمله چیست؟

اعراب جمله همواره محلّی است، یعنی اگر در جمله نقشی بگیرند، حرکات....

برای دیدن ادامه مطلب «حال + مثال های عربی و فارسی کابردی + حل تست»بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

طبق معمول ابتدا به این می پردازیم که در این مقاله با چه چیزهایی قرار است آشنا شویم. اول از همه حروف جررا  

می شناسیم و بعد از آن با ترکیب جارو مجرور آشنا می شویم و در پایان برای درک بهتر مطلب تستی حل خواهیم کرد.

حروف جر

به یک سری حروف در دستور زبان عربی حروف جر می گوییم.

تعداد این حروف زیاد است اما کتاب درسیتان به همین مقدار بسنده کرده است: «مِن،عَلَی، ﺑـ، في، إلی، رُبّ، ﻟـِ، عَن، ﻛَـ»

همیشه بعد از این حروف اسم می آید و به وسیله این حروف، مجرور می شود و علت نامگذاریشان به حروف جر  همین امر  می باشد. و به ترکیب این دو باهم جارو مجرور می گویند. مثال را ببینید:

الدلفینُ      صدیقنا      في      البحارِ

در اینجا «   في  »حرف جر و« البحارِ» مجرور است و به ترکیب ان ها میگویم جار و مجرور 

سلَّمتُ     علی     المعلّمینَ

در اینجا «علی »حرف جر و « المعلّمینَ»مجرور است وبه ترکیب ان ها جارو مجرور میگوییم .

«البحارِ» و «المعلّمینَ» چون بعد از حروف جرّ «في، علی» آمده اند، مجرور شده اند.

 

نکته 

* اگر حرف جر «ﻟـِ» به ضمایر (به جز «ي» متکلّم وحده) بچسبد« ﻟـَ» نوشته و خوانده می شود:  ﻟـِ + كَ: لَکَ / ﻟـِ + نا: لَنا /  ﻟـِ + ي: لِي

* حرف جر «ﻟـِ» اگر ابتدای جمله بیاید و نقش خبر داشته باشد معنای مالکیت (دارم، داری، دارید و …) می دهد.

للصبر آثار حسنة جدّاً: صبر، آثار بسیار خوبی دارد.

خوب به مثال بالا دقت کنید چراکه نکته ای دیگر درونش نهفته است؛ اگر «ﻟـِ»

با اسم «ال» دار همراه شود، همزه اسم می افتد و در این مثال، همزه «الصّبر» افتاده است.

اگر بعد از حروف جر «مِن، عن»، «مَن، ما» بیاید، «ن» شان درون آن دو اسم ادغام شده و تبدیل به تشدید می شوند؛ به اینصورت:

 

برای دیدن ادامه مطلب«آشنایی با حروف جر و کاربرد آنها + مثال و حل تست» بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 86
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

یکی از سوالات پرکاربردی که در کنکور و سوالات امتحانی در مدرسه مشاهده می کنیم تشخیص انواع من و ما

در جمله می باشد. بیشتر بچه ها با دیدن مَن و ما وحشت می کنند اما من اینجا هستم تا به تو یاد بدم که

چگونه آنها را از هم تشخیص و سپس بتونی ترجمه شان کنی. 

انواع مَن

۱)مَن شرط: در “ابتدای جمله” قرار میگیرد. بعد از آن دو حالت دارد:

۱. یا دو فعل ۲. یا یک فعل و یک جمله اسمیه ای که قبل از آن حرف “فَ” وجود دارد می آید.

میدونید راز من شرط چیه؟ بیاید تا بهتون بگم:

سالیان پیش در قواعد عربی ۳  مَن وجود داشت که هنوز جایگاهشان مشخص نشده بود. یک روز یکی از

 مَن ها که از سایرین جاه طلب تر بود، شجاعت به خرج میدهد و برای مدیر قواعد عربی شرطی میگذارد.

از آنجایی که فعل از مهم ترین و باارزش ترین کلمه ها محسوب می شود، میگوید : “اگر دو فعل به من بدهی

اسلوب شرط را که یکی از مهم ترین مباحث عربی است، تشکیل می دهم”. مدیر از این پیشنهاد گران جا

می خورَد و قبول نمی کند. مَن شرط گفت اگر هزینه اش زیاد است گاهی به جای دو فعل، یک فعل و یک جمله اسمیه

می پذیرم، اما فاء جزا را قبل از جمله اسمیه به من بدهید تا بتوانم با استفاده از آن میان فعل شرط و جوابش

پل ارتباطی ایجاد کنم.

 مدیر از این پیشنهاد خوشش آمد و جایگاه شرط را به او داد  و اینگونه او مَن شرطیه شد.

اگر دو فعل، مضارع باشند حتما مجزوم می شوند. (جز جمع های مونث)

برای اینکه با مجزوم شدن فعل مضارع آشنا شوی به مبحث اعراب فعل مضارع مراجعه کن.

اگر دو فعل ماضی باشند تغییری نخواهند کرد.

در ترجمه آن از لفظ “هر کس” استفاده کن.

به دو مثال زیر دقت کن:

مَن “یُحاوِلْ” کثیراً “یَصِلْ” الی هدفِه            هرکس تلاش کند به هدفش می رسد.

مَن “یَتَوَکَّلْ” علی الله “فهو حَسبُهُ”            هر کس به خدا توکل کند، او برایش کافی است.

 ۲)مَن استفهام: در “ابتدای جمله” قرار میگیرد. بعد از آن هر کلمه ای می تواند قرار بگیرد.

معنای پرسشی می دهد و در ترجمه آن از “چه کسی” یا “چه کسانی” استفاده می کنیم.

برمیگردیم به داستان:

این نوع مَن بسیار کنجکاو بود و از مدیر مدام در مورد اداره امور قواعد سوال می پرسید.

مدیر تصمیم گرفت جایگاه پرسشی

 را به او بدهد چرا که او از این کار خسته نخواهد شد.

حال به مثال دقت کن:

مَن طالَعَ کتابَ علمِ الأحیاءِ بدقّةٍ؟ چه کسی کتاب زیست شناسی را با دقت مطالعه کرده است؟

مَن فی الدّار؟ چه کسی در خانه است؟

مَن هو هذا الرَّجلُ؟ این مرد کیست؟

 

۳)مَن موصول: در غالب موارد، وسط جملات می آید. اگر آن را در ابتدای جملات هم دیدید تعجب نکنید.

در ترجمه آن از “کسی که، کسانی که” استفاده می کنیم.

داستان این گونه بود که مدیر متوجه شد، آخرین مَن در انجام کارهایش وابستگی شدیدی به جملات دارد،

طوریکه بدون آنها معنای کاملی پیدا نمی کند.

مدیر فکری کرد و با خوشحالی جایگاه مَن موصول را به او داد چرا که معنایش با فعل یا جمله ای که

بعد از آن می آید کامل شود.

مثال: و لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سبیلِ اللهِ أمواتٌ. و به کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مردگان نگویید.

انواع مَن با تمام راز هایش تمام شد، خسته که نشدید؟ برویم سراغ “ما”. 

 

انواع ما

“ما” ۴ نوع است:

۱. ما شرط

۲. ما استفهام

۳. ما موصول

۴. ما نفی

سه نوع اول اسم هستند که شرایط و داستان هایشان مانند ۳ نوع مَن می باشد بنابراین به نحوه ترجمه

و مثال زدنشان اکتفامی کنم.شما به جایگاه و ترجمه شان دقت کنید.

  1. ما شرط: به معنی “هرچه” می باشد.

مثال: ما تَفعَلوا مِن خَیرٍ، یَعلَمْه اللهُ.  هر چه از خوبی انجام دهید خدا آن را می داند.

ما تَسمَعْ من صدیقٍ فهو جمیلُ. هر چیزی که از یک دوست بشنوی، پس آن زیباست.

  1. ما استفهام: به معنی “چه چیزی، چیست” است.

مثال: ما اسمُ کتابک؟ اسم کتابت چیست؟

 

برا ی دیدن ادامه مطلب «انواع من و ما»بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

 

همه عبارت های متون عربی از دو جمله تشکیل می شوند که این جملات یا فعلیه هستند یا اسمیه.

علت اهمیت مبحث انواع جملات

برای تشخیص اغلب نقش ها در جملات ابتدا باید تشخیص دهیم که جمله مورد نظر فعلیه است یا اسمیه بنابراین تقریبا کل قواعد عربی به این موضوع بستگی دارد و ارزش آن را در توضیحات زیر متوجه خواهید شد.

ما در دیگر مقالات موجود در سایت به موضوع اینکه چگونه جمله فعلیه را از اسمیه تشخیص دهیم پرداخته ایم با کلیک بر روی جمله فعلیه میتوانید مقاله را مطالعه کنید .

جمله فعلیه

جمله ای است که با فعل شروع می شود.

اجزای اصلی آن:

فعل +  فاعل + مفعول (اگر فعل جمله متعدی باشد)

نمونه: یُدَرِّسُ المعلّمُ التَّلامیذَ: معلم به دانش آموزان درس می دهد.

در اینجا « یُدَرِّسُ»نقش فعل ، «المعلّمُ» نقش فاعل «التَّلامیذَ» نقش مفعول را دارد .

فاعل چیست ؟

انجام دهنده فعل و یا دارنده حالتی (مثل عصبانی یا شاد بودن) است که همواره دارای اعراب مرفوع (  ُ  ،  ٌ ، انِ ، ونَ) 

می باشد.

به اعراب رفع فاعل، در مثال های زیر دقت کنید:

جاءَ معلّمٌ ناجحٌ/ جاءَ المعلّمُ/ جاءَ المعلّمانِ/ جاءَ المعلّمونَ

چگونه فاعل را در جمله پیدا کنیم؟

برای پیدا کردن فاعل ابتدا باید انواع آن را بدانیم سپس راه های دیگر را یاد بگیریم.

انواع فاعل:

الف) اسم ظاهر: اسم مرفوعی که بعد ازگ فعل می آید.

نمونه: ذَهَبَ المسلمُ/ ذَهَبَ المُسلمونَ/ ذَهَبَت المُسلِمتانِ

ب) ضمیر بارز: ضمایر متصلی که به آخر فعل متصل می شوند و بیانگر شناسه و صیغه فعل می باشد.

نمونه: المُسلمونَ ذَهَبوا/ کَتَبتُ الدَّرسَ

ج) ضمیر مستتر: ضمیری که در فعل پنهان است.

نمونه: المُعلِّمُ کَتَبَ: فاعل ضمیر مستتر “هو”

تذکر: حال که انواع فاعل را شناختیم این نکته را بدانید که برای پیدا کردن فاعل، آنچه قبل از فعل آمده را نادیده بگیرید؛ چرا که فعل همواره بعد از فعل می آید و با عبارت های پرسشی (چه کسی، چه چیزی) از فعل سوال کن؛ آنچه در پاسخ به این سوالات بیاید، نقش «فاعل» را در جمله دارد.

آیا فعل به تنهایی می تواند جمله فعلیه باشد؟

بله، زیرا فاعل گاهی ضمیری در خود فعل است؛ پس یک فعل تنها می تواند جمله فعلیه در نظر گرفته شود.

مفعول (مفعول به) چیست؟ و چه زمانی باید دنبال آن باشیم؟

اسمی است که عمل فعل بر روی آن انجام می شود و یا حالتی بر روی آن رخ می دهد و اعراب آن همواره منصوب 

(  َ ،  ً ،  ینِ، ینَ) است.

زمانی باید دنبال مفعول باشیم که فعل جمله متعدی باشد، یعنی اگر فعل جمله لازم باشد دیگر نیازی به مفعول نخواهد داشت. (برای خواندن مبحث لازم و متعدی به مقاله مورد نظر مراجعه کنید) 

حالت های مفعول به

دو حالت مفعول به

۱) اسم ظاهر: در این حالت مفعول به، اسمی منصوب است که بعد از فعل (و معمولاً بعد از فاعل) دیده می شود.

نمونه: یَعرِفُ النّاسُ الأصدقاءَ الأوفیاءَ: مردم دوستان با وفا را می شناسند.

در اینجا نقش «یَعرِفُ»فعل ،« النّاسُ»فاعل و «الأصدقاءَ »مفعول (اسم ظاهر) است .

نمونه: ضَرَبَه علیٌّ : علی او را زد

در اینجا «ه» ضربه  مفعول است .

  ایّاکَ نَعبُدُ: فقط تو را می پرستیم

در اینجا « ایّاکَ» مفعول است .

چگونه دنبال مفعول بگردیم؟

حال که مفعول و انواع آن را شناختیم باید بدانیم که با توجه به اینکه معمولاً در سوالات کنکور حرکت گذاری  کاملی بر روی کلمات صورت نمی گیرد، بهترین راه برای تشخیص مفعول به این است که با عبارت های پرسشی (چه کسی را، چه چیزی را) از جمله سوال کنیم، آنچه در پاسخ به این سوالات گفته می شود نقش «مفعول به» را در جمله دارد.

جمله اسمیه

جمله ای که با اسم شروع می شود.

اجزای اصلی آن:

مبتدا + خبر

نمونه: الکتابُ مفیدٌ

در اینجا « الکتابُ» مبتدا و « مفیدٌ»خبر است .

مبتدا چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

اولین اسمی است که جمله اسمیه با آن شروع می شود و دارای ویژگی های زیر است:

  1. حتما اسم است و فعل یا جارو مجرور نمی توانند مبتدا واقع شوند.
  2. همواره مرفوع است.
  3. حتما خبری درباره آن داده می شود.

خبر و انواع ان

کلمه یا عبارتی است که بعد از مبتدا و گاهی قبل از مبتدا می آید و مرفوع است. برای پیدا کردن خبر ابتدا باید انواع آن را بشناسیم.

انواع خبر

۱) خبر مفرد: خبری که فقط یک اسم است و با یکی از علامت های رفع دیده می شود.

نمونه: المُعلّمُ حَنّونٌ: معلم مهربان است.

۲) خبر جمله...

برای دیدن ادامه مقاله «انواع جملات در زبان عربی + مثال های فارسی و عربی» بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

معادل افعال ناقصه در فارسی فعل های اسنادی هستند: «است، بود، شد، گردید». فعل های اسنادی افعالی هستند

که صفت یا حالتی را به کسی یا چیزی نسبت می دهند.

در این مقاله می خواهیم بدانیم که افعال ناقصه چه فعل هایی هستند، فرق افعال ناقصه و افعال تامه را بدانیم،

و با ویژگی های اسم و خبر افعال ناقصه آشنا شویم، و بدانیم که افعال ناقصه چگونه ترجمه می شوند.

دانش آموزان رشته های مختلف چگونه این مبحث را بخوانند؟

دانش آموزان رشته های ریاضی و تجربی لازم نیست که اعراب را بدانند چرا که در کتاب های درسیشان به این مهم

اشاره نشده است و بیشتر روی معانی افعال ناقصه تمرکز کرده است.

و اما دانش آموزان رشته انسانی لازم است اعراب اسم و خبر افعال ناقصه را بدانند و به تمامی نکاتی که در این

مقاله اشاره شد دقت نمایند.

با فعل های ناقصه آشنا شوید:

به فعل های «کانَ، لیس، صارَ، أصبحَ» افعال ناقصه می گویند. به مثال های زیر دقت کن:

 

  • کانَ أبی رجُلاً محترماً لدی الجمیع.

  • لیسَ الصبرُ قبیحاً.

  • أنزَلَ من السَّماء ماءً فتُصبحُ الأرضُ مخضرةً.

  • نَظَفَ الطّلّاب مدرستهم، فصارت المدرسة نظیفة.

حالا به ترجمه این افعال توجه کن:

  • پدرم مرد محترمی نزد همه بود.

  • صبر کردن، عمل زشتی نیست.

  • از آسمان آبی بارید پس زمین سرسبز می شود.

  • دانش آموزان مدرسه شان را تمیز کردند و مدرسه تمیز شد.

آیا در افعال ناقصه باید به دنبال فاعل و مفعول باشیم؟

با دیدن لفظ «فعل» در افعال ناقصه شاید بخواهید به دنبال فاعل و مفعول بگردید ولی خبر مهم این

است که افعال ناقصه وارد جمله اسمیه می شوند و در واقع اسم و خبر می گیرند و با این دو،

معنایشان کامل می شود، به همین منظور به آنها افعال ناقصه می گویند.

منظور از افعال تامه چیست؟

فعل هایی که به معنی انجام کاری هستند: « کَتَبَ: نوشت»، « اِستَخرَجَ: استخراج کرد»،

«دَرَّسَ: درس داد» و فاعل و بعضاً مفعول می گیرند، فعل های تامّه می گویند.

آیا فعل های ناقصه صرف می شوند؟

فعل های ناقصه مانند همه فعل های دیگر صرف می شوند و به این نکته دقت کنید

که صرفشان در بعضی صیغه ها شکل های متفاوتی به خود می گیرد یعنی ممکن است

تغییری در ریشه فعل بوجود آید. بنابراین بهتر است شکل صرف شدن تمام

صیغه های این افعال را به خاطر بسپارید.

                                                                     «کانَ»  

ماضی ها 

غائب

کانَ

کانتْ

کانا

کانَتا

کانوا

کُنَّ

مخاطب 

کُنتَ

کُنتِ

کُنتما

کُنتما

کُنتم

کُنتُنَّ

متکلم 

کُنتُ

       کُنّا

مضارع ها 

غائب

 یَکونُ

تَکونُ

 یَکونانِ

تَکونانِ

 یَکونونَ

 یَکُنَّ

مخاطب 

تَکونُ

      تَکونینَ

تَکونانِ

      تَکونانِ

تَکونونَ

       تَکُنَّ

متکلم 

أکونُ

        نَکونُ

مفاهیم مختلف فعل «کانَ»

مفهوم داشتن: کانَ + لِ، عندَ، لَدَی: کانَ لهم/ عندهم/

لدیهم بیت کبیرةٌ: خانه بزرگی داشتند.

ماضی بعید: کانَ + ماضی: کُنتُ تَعَلَّمتُ دروسی من معلمٍ حاذقٍ:

درس هایم را از معلمی ماهر آموخته بودم.                                    

ماضی استمراری: کانَ + مضارع: کُنتُ اُفتِّشُ عن المُعجمِ:

دنبال فرهنگ لغت می گشتم.

                             

                                                                      «لیسَ» 

این فعل فقط در ماضی صرف می شود و حالت مضارع ندارد.

برای دیدن ادامه مطلب «افعال ناقصه + کابرد و معانی شان و مثال»بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

در این مقاله میخواهیم بدانیم که اعداد به چند  دسته تقسیم می شوند و کاربرد عدد های اصلی و ترتیبی چیست.

 با معدود آشنا شویم و ببینیم چه ویژگی هایی دارد. بعد از اینکه یادگیری ما در قسمت اعداد کامل شد با چهار عمل اصلی

 ریاضی و بیان درصد و ساعت در عربی نیز آشنا می شویم. و در انتها ترجمه انواع اعداد را بدرستی انجام بدهیم.

تقسیم بندی اعداد

اعداد اصلی

کابرد: 

برای شمارش یا شمردن به کار می رود.

معدود:

 به اسمی که توسط عدد شمرده می شود معدود گفته می شود.

 ثلاثة مصابیح : سه چراغ             

در اینجا  کلمه «ثلاثة » نقش عدد و « مصابیح » نقش معدود را دارد .

   أربعة عشر فلماً: چهار ده فیلم

در اینجا کلمه «أربعة عشر » نقش عدد و « فلماً» نقش معدود را دارد .

بررسی اعداد اصلی

اعداد ۱ و ۲

   عدد

مذکر

مونث

     ۱

واحِد

واحدة

     ۲

اِثنانِ، اِثنَینِ

اِثنتانِ، اِثنَتَینِ

ساختار: 

معدود+ عدد

ویژگی معدود: 

مطابقت عدد و معدود در جنس و تعداد

این دو عدد معمولاً در نقش صفت برای معدود خود به کار می روند.

شجرة واحدة: یک درخت               

در اینجا کلمه  «شجرة »نقش عدد و « واحدة» نقش معدود را دارد .             

یومانِ اثنانِ: دو روز 

در اینجا کلمه «یومانِ» نقش عدد و «یومانِ» نقش معدود را دارد .

 

 

اعداد ۳ تا ۱۰

        عدد

مذکر

مونث

          ۳

ثَلاث

ثَلاثة

          ۴

أربَع

أربَعة

         ۵

خَمس

خَمسة

         ۶

سِتّ

سِتّة

         ۷

سَبع

سَبعَة

         ۸

ثَمانی

ثَمانیة

        ۹

تِسع

تِسعة

       ۱۰

عَشرَ

عَشرَة

 

ساختار:

 عدد+ معدود

نکته: در همه اعداد اصلی به جز ۱ و ۲ معدود بعد از عدد می آید.پ

ویژگی معدود:

جمع می آید و نقش آن مضاف الیه است. طبیعتاً اعراب مضاف الیه همیشه مجرور است  دیگر!

ستّة کُتُبٍ : ۶ کتاب            

در اینجا  کلمه « ستّة» نقش عدد و «کُتُبٍ»نقش معدود را دارد.

 

 

اعداد ۱۱ تا ۱۹   (اعداد مرکّب)

 ساختار:

عدد + معدود

ویژگی معدود:

مفرد و منصوب

اثنا عَشَرَ صَفّاً : ۱۲ کلاس      

در اینجا کلمه «اثنا عَشَرَ» نقش عدد  و «صَفّاً » نقش معدود را دارد .

خمسة عَشَرَ طالباً : ۱۵ دانش آموز

در اینجا کلمه «خمسة عَشَرَ » نقش عدد  و «طالباً» نقش معدود را دارد .

 

  عدد

مذکر

مونث

  ۱۱

أحَدَ عَشَرَ

إحدی عَشَرَة

  ۱۲

اِثنا عَشَرَ، اِثنَی عَشَرَ

اِثنَتا عَشَرَة، اِثنَتَی عَشَرَة

  ۱۳

ثَلاثَ عَشَرَة

ثَلاثَة عَشَرَ

  ۱۴

أربعَ عَشَرَة

أربَعة عَشَرَ

  ۱۵

خَمسَ عَشَرَة

خَمسةَ عَشَرَ

  ۱۶

سِتّ عَشَرَة،

سِتَّة عَشَرَ

  ۱۷

سَبعَ عَشَرَة

سَبعَة عَشَرَ

  ۱۸

ثَمانی عَشَرَة

ثَمانیة عَشَرَ

  ۱۹

تِسعَ عَشَرَة

تِسعَة عَشَرَ

 

اعداد ۲۰، ۳۰، ۴۰ … (اعداد عقود)

منظورمان از اعداد عقود اعداد بین  ۲۰ تا ۹۰ با یکان صفر است و این اعداد با دو علامت «ونَ، ینَ» همراه خواهند شد.

 

برای دیدن ادامه مطلب «انواع اعداد در زبان عربی و کاربردشان + ۴ عمل اصلی ریاضی و بیان ساعت و حل تست»بر روی اسم ان کلیک کنید.



:: بازدید از این مطلب : 52
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آکادمی عربی

مثل همیشه قبل از اینکه وارد جزئیات درس بشیم، توضیح کلی ای در مورد اینکه قراره به چه موضوعاتی بپردازیم می دهم.

در این مقاله می خواهیم با تعریف و مفهوم منادی و حرف ندا در زبان عربی آشنا بشیم.

ویژگی ها و انواع منادی را یاد بگیریم  و بدانیم که چطور منادی را در عبارت ها تشخیص دهیم. در پایان برای تثبیت بهتر

 موضوع چند تست اسلوب ندا حل خواهیم کرد.

منادی، حرف ندا و نکات آن

گاهی در زبان عربی یا هر زبان دیگری برای رساندن مفهوم مورد نظر لازم است که شخصی را صدا زده و او را مورد خطاب

 قرار دهیم تا پیام مورد نظر را به او برسانیم. معمولا چه زمانی شخصی را صدا می زنیم؟ زمانیکه میخواهیم انجام کاری را از

 او در خواست کنیم یا او را از انجام کاری نهی کنیم؛ گاهی هم میخواهیم چیزی از او بپرسیم. بنابراین «امر، نهی و استفهام»

 بیشترین کابرد را در اسلوب ندا دارند.

ابتدا به مثال های فارسی زیر دقت کنید:

ای دخترم! درست را بخوان تا در امتحان فردا نمره خوبی بگیری.

در مثال بالا «دختر» مورد خطاب قرار گرفته که به آن «منادی» و به کلمه قبل آن یعنی «ای»، حرف ندا می گوییم. گاهی 

اوقات می توان از حرف ندا استفاده نکرد و آن را حذف کرد همانطور که در زبان فارسی کاربرد چندانی ندارد.

پدر! لطفا در آوردن وسیله ها به من کمک می کنی؟

اسلوب ندا در زبان عربی

ساختار ندا در زبان عربی از حرف «یا» + منادی تشکیل می شود.

چند مثال عربی:

یا الله! اِحمنی فی المشکلات!

یا مجیبَ الدّعوات اجعَلِ التّوفیق حظَّنا!

انواع منادا و اعراب آن

قبل از هر چیزی این نکته حیاتی رو بدونید که منادی همیشه یک اسم است.

منادی غیر مضاف

گاهی منادی به صورت یک کلمه ای بعد از حرف ندا می آید و وابسته ای (مضاف الیه) با خود ندارد که به آن «منادی غیر مضاف» می گوییم.

مثال: یا مسلمةُ ساعِدی المساکین! 

در این مثال کلمه ی «مسلمةُ» نقش منادی غیر مضاف را دارد.

اگر این نوع منادی، معرب باشد اعراب آن مرفوع است و همیشه ضمّه «ﹹ» می گیرد.

اگر مبحث معرب را فراموش کرده اید میتوانید با کلیک بر روی کلمه معرب مقاله ما در سایت اکادمی عربی در مورد معرب را مطالعه کنید

منادی مضاف

گاهی منادی در جمله مضاف می شود و مضاف الیه می گیرد. اعراب این نوع منادی منصوب است .

یا رسولَ الله، أنت رحمة للعالمین!

در این مثال کلمه« رسولَ » نقش منادی مضاف را دارد .

خوب دقت کنید که اگر منادی ،اسم مثنی یا جمع مذکر سالم باشد، علامت های «ینِ، ینَ» می گیرد و به دلیل مضاف شدن «ن» آن حذف می شود.

یا طالبَی المدرسة! اِجتهِدا؛ «اسم مثنی»

یا صاحبی القدرة اِعملوا؛ «جمع مذکر سالم»

ویژگی منادای «ال» دار

تا الان موضوع بحثمان در مورد منادی های بدون «ال» بود. اما مگر فرقی هم می کند؟

برای دیدن ادامه مقاله «  اسلوب ندا + انواع منادی و ویژگی های آن + مثال و حل تست »بر روی اسم ان کلیک کنید .



:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 بهمن 1402 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد